یکیدوماه گذشته را باید شرقیترین ایام تاریخ کشورمان بدانیم. روزهایی که قلب ایران برای افغانستان تپید و دو ملت بیش از هر زمانی احساس کردند با هم «خونشریک» هستند و این نشد جز بهمدد رسانه. همهگیری و فراگیری رسانههای مجازی موجب شد در دوماه گذشته ایرانیها بیش از افغانستانیها اخبار همسایه شرقی را رصد کنند. همین فراگیری سبب شد در همین دوماه چندین جریان فکری و تحلیلی نسبت به افغانستان هم در فضای فعالان فرهنگی و اجتماعی کشورمان رونمایی شود.
چرا ایران ورود نمیکند؟
در منتهاالیه جریانهای مخالف طالبان برخی از اصلاحطلبهای فعال با ترند کردن هشتگ «تا قیامت تاوان این خون هست بر ما» معتقد بوده و هستند که ایران باید بهنفع مردم افغانستان به ماجرای این کشور ورود کند. در رأس فعالان این گروه میشود از حسین دهباشی نام برد. این گروه تلاش کردند با بازنشر صحنههایی از برخی حوادث خونین در افغانستان توجه احساسات عمومی را علیه این گروه برانگیزند. اگرچه موضعگیری بیشتر این افراد در جای خودش موجب تحریک احساسات عدهای از فعالان اینستاگرامی و توییتری شد، اما باورود بزرگانی از جامعه مهاجران مثل محمدکاظم کاظمی و یادآوری رفتار گذشته این گروه، فعالیت آنها به حاشیه رفت. کاظمی در پاسخ به این افراد اشاره کرد: شما
همان هایی هستید که روزی شعار «نه غزه، نه لبنان» را مطرح کردید و از ایران خواستید خودش را از ماجراهای منطقه بکشد بیرون، چه شده که امروز طرفدار مردم افغانستان شده اید؟
تطهیر طالبان تا کی؟
مخالفان طالبان فقط اصلاحطلبهای آمریکافیل نبوده و نیستند. در بین دوستداران انقلاب اسلامی هم برخی از متفکران و فعالان حوزه شرق را میتوان نام برد که با ترند هشتگ «تطهیر طالبان» فعالیت کرده و میکنند. افرادی مثل محمدحسین جعفریان، زهیر مجاهد، روحالله رضوی و دیگرانی را میتوان در این دسته جا داد. برخی دیگر مثل رضا امیرخانی، محمد صمصامی، هدیه مولایی و... را هم با کمی تفاوت میشود در همین دسته جای داد. این گروه معتقدند طالبان باید بر مبنای عملکرد گذشتهاش قضاوت شود نه وعدههای آیندهاش؛ حرفی که منطقی و عقلانی است. این گروه اما با احساسی کردن فضای اجتماعی و سیاسی، مسیری را در پیش گرفته و میگیرند که ممکن بود سرانجام آن ورود نپخته کشورمان به ماجرای افغانستان باشد. دال مرکزی اندیشه این عده در طول یکی دوماه گذشته مدام بهروز شده است. در ابتدای شروع تصرفات طالبان، این گروه خواستار تقابل جدی جمهوری اسلامی با طالبان شدند تا مانع از تصرفات بیشتر این گروه شود، اما در ادامه و پس از سقوط کابل، احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود از سوی فعالان این دسته بهعنوان راه نجات افغانستان معرفی شد. این گروه امروز به این نتیجه رسیده که کشورمان باید با استفاده از ظرفیتهای موجود خود برای قانع کردن طالبان به دموکراسی اقدام کند.
بگذاریم روند طبیعی در افغانستان طی شود
در این بین، در طول یکی دو ماه گذشته یک جریان میانه هم فعالیت داشت. جریانی که معتقد است باید بگذاریم افغانستان روند طبیعی خود را طی کند. سعید لیلاز را باید جزو فعالان این طیف در نظر گرفت. این گروه با نگاهی پراگماتیک به موضوع افغانستان معتقدند ۲۰سال پیش هم که جمهوری اسلامی بهنفع آمریکا بهماجرای افغانستان ورود کرد اشتباه کرده است (بماند که آن زمان همین افراد در مصدر امور بودند) اما حالا باید اجازه بدهیم افغانستان روند خود را طی کند و کیک قدرت بین همه تقسیم شود.
طالبان بخشی از افغانستان است
در منتها الیه دیگر نیز جریانی در دوماه گذشته رونمایی شد که معتقد است طالبان یک گروه اسلامگرا و بخشی از افغانستان است. افرادی مثل محسن اسلامزاده و حسام رضوی را باید در این گروه قرار داد. این گروه که در سالهای اخیر سفرهای زیادی به افغانستان داشتهاند، معتقدند با توجه به واقعیتهای روز افغانستان باید دولت فراگیر با حضور همه گروههای افغانستان تشکیل شود. متفکران این گروه معتقدند تشکیل افغانستان مستقل و دولت فراگیر تنها راهحل پیشرفت افغانستان، از بینرفتن دائمی جنگ و همچنین خروج غرب و استعمار از منطقه است. این گروه هم معتقد است عملکرد دستگاه سیاست خارجی کشورمان در قبال افغانستان و طالبان تاکنون اثری نداشته و زمان آن رسیده که جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ظرفیتهای خود نقشی پررنگتر در همسایه شرقی بازی کند.
نظر شما